فهرست مطالب

Researcher Bulletin of Medical Sciences
Volume:8 Issue: 1, 2003

  • تاریخ انتشار: 1382/01/11
  • تعداد عناوین: 14
|
  • مقایسه تاثیر بیهوشی به روش بلوک پاراورتبرال با بیهوشی عمومی در جراحی الکتیوپستال
    الیاسی هدایت الله، دباغ علی صفحه 1
    سابقه و هدف
    کاربرد روش های بیهوشی موضعی به موازات و همگام با بیهوشی عمومی در بیماران در نظر گرفته می شود و متناسب با نیاز بیماران از آن استفاده می گردد. یکی از روش های بیهوشی موضعی، بلوک پاراورتبرال است. در این مطالعه بلوک پاراورتبرال توراسیک یک طرفه جهت انجام اعمال جراحی ناحیه پستان با روش بیهوشی عمومی از نظر کارآیی و میزان درد پس از عمل مقایسه شده است.
    مواد و روش ها
    در یک کارآزمایی بالینی تصادفی، دو گروه 30 نفری از بیماران کاندید عمل جراحی الکتیو در ناحیه پستان، پس از تطبیق معیارهای ورود و خروج مطالعه، تحت یکی از دو روش بیهوشی عمومی یا بلوک پاراورتبرال قرار گرفتند. ضمن بررسی کفایت بیهوشی جهت جراحی، درد پس از عمل در ساعت های 1، 3 و 6 پس از عمل با کمک معیار دیداری درد (VAS) و همچنین دوز مخدر مصرف شده جهت تسکین درد در دوره پس از عمل مورد مقایسه قرار گرفت. داده ها با کمک نرم افزار آماری SPSS آنالیز شد.
    یافته ها
    دو گروه از نظر متغیرهای دموگرافیک با یکدیگر تفاوتی نداشتند. نمرات دیداری درد (VAS) در ساعت های 1، 3 و 6 پس از عمل و همچنین دوز مخدر مصرفی در دوره پس از عمل و طول مدت بستری در بیمارستان پس از عمل جراحی در گروه بلوک پاراورتبرال کمتر از گروه بیهوشی عمومی بود.
    نتیجه گیری و توصیه ها: این مطالعه پیشنهاد می کند که بلوک پاراورتبرال توراسیک می تواند جایگزین مطلوبی در بیماران کاندید عمل جراحی الکتیو پستان برای بیهوشی عمومی باشد. این روش ضمن ایجاد بیهوشی مناسب جهت عمل جراحی، درد پس از عمل را نیز کاهش می دهد.
    کلیدواژگان: بیهوشی عمومی، بیهوشی موضعی، بلوک پاراورتبرال، جراحی پستان، درد پس از عمل
  • بررسی مقاومت آنتی بیوتیکی و تعیین سروتیپ شیگلاهای جدا شده از بیماران مبتلا به شیگلوز / در بیمارستان بوعلی تهران، 80-1378
    حسینی سیدمحمدجواد، نبوی محمود، نصری رازین بهرام، حسینی دوست سیدرضا، حکمت سهیلا صفحه 4
    سابقه و هدف
    بیماری های اسهالی از معضلات بهداشتی در تمام دنیا به خصوص کشورهای در حال توسعه و جهان سوم می باشد. در این میان شیگلوز به عنوان یک عامل اسهال التهابی و دیسانتریک مهم در کشور ما خصوصا در فصول گرم محسوب می شود. به دلیل مشخص نبودن نما و الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی میکروارگانیسمهای ایجاد کننده این بیماری، طیف وسیعی از آنتی بیوتیکها در درمان آن مورد استفاده قرار می گیرد. با توجه به عوارض شناخته شده آنها و به منظور تعیین مقاومت آنتی بیوتیکی و سروتیپهای شیگلا، این تحقیق روی مراجعین به بیمارستان بوعلی تهران طی سالهای 1380-1378 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش توصیفی روی کلیه نمونه ها انجام گرفت. تشخیص شیگلوز براساس شک بالینی و تشخیص آزمایشگاهی به روی کشت بود. سروتیپهای شیگلا تعیین و در محیط اختصاصی میزان مقاومت آنها به آنتی بیوتیک های مصرفی و رایج کشور به دو روش کیفی (دیسک دیفیوژن) و کمی (با تعیین (MIC تعیین گردید.
    یافته ها
    محوده سنی بیماران بین 12 تا 89 سال بود که 9/55% مذکر و 1/44% مونث بودند. از 89 مورد کشت مثبت که تعیین سروتیپ در آنها صورت گرفت، شیگلاسونئی در 40 مورد، فلکسنری 25 مورد، دیسانتری 21 مورد و بویدی در 3 مورد شناسایی شد. میزان حساسیت شیگلاهای جدا شده نسبت به آنتی بیوتکی های سیپروفلوکساسین، سفتریاکسون و سفتی زوکسیم بیش از 95%، نسبت به نالیدیکسیک اسید بالای 70% و نسبت به کوتریموکسازول، تتراسیکلین، آمپی سیلین و فورازولیدون کمتر از 50% بوده است.
    نتیجه گیری و توصیه ها: میزان مقاومت شیگلاها نسبت به آنتی بیوتیکهای مصرفی در جامعه نسبتا بالا است، این در حالی است که به داروهای نسل جدید حساسیت بیشتری دارند. انجام تحقیق با روش کارآزمایی بالینی را توصیه مینماییم.
    کلیدواژگان: مقاومت آنتی بیوتیکی، شیگلا، سروتیپ
  • بررسی قطر، سرعت جریان خون و میزان جریان حجمی خون ورید پورتال و عوامل مرتبط با آن در مراجعین سالم بزرگسال / بیمارستان طالقانی تهران، 80-1379
    ارجمندشبستری عباس، باقرزاده یزدچی محمدباقر صفحه 6
    سابقه و هدف
    با توجه به اهمیت روزافزون سونوگرافی داپلر رنگی در تشخیص بیماری ها، برای یافتن معیار صحیح تشخیصی جهت بیماری های مختلف سیستم پورتال کبدی، نیاز به تعیین مقادیر طبیعی قطر، سرعت جریان و جریان حجمی خون در افراد بزرگسال سالم وجود داشت. لذا این مطالعه در سالهای 1379 تا 1380 در بیمارستان آیت الله طالقانی تهران انجام شد.
    مواد و روش ها
    در یک مطالعه مقطعی، 43 فرد بزرگسال سالم مراجعه کننده به بخش سونوگرافی بیمارستان طالقانی که حداقل به مدت 8 ساعت ناشتا بودند، توسط سونوگرافی gray scale، color Doppler و Pulxed wave Doppler در وضعیت خوابیده به پشت و در حین تنفس آرام مورد بررسی قرار گرفتند. با تعیین قطر و حداکثر سرعت جریان خون در تنه اصلی و شاخه های اصلی راست و چپ ورید پورتال و محاسبه نرم افزاری جریان حجمی خون در تنه اصلی ورید پورتال، ارتباط آماری این یافته ها با جنس، سن، قد، وزن، مساحت سطح بدن و شاخص توده بدنی افراد مورد مطالعه، به تفکیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    در تنه اصلی وردی پورتال افراد مورد مطالعه میانگین ±) انحراف معیار) قطر ورید 89/1±57/9 میلیمتر، حداکثر سرعت جریان خون 57/3±59/17 سانتیمتر در ثانیه و جریان حجمی خون معادل 179±583 میلی لیتر در دقیقه بودند. قطر تنه و شاخصهای اصلی راست و چپ وردی پورتال در زنان و مردان اختلاف معنی داری داشتند (P<0.01). بین قطر تنه اصلی ورید پورتال و قد (P<0.05) و وزن (P<0.01) افراد مورد مطالعه نیز ارتباط آماری معنی داری دیده شد ولی ارتباط معنی داری با مساحت سطح بدن، سن و شاخص توده بدنی وجود نداشت. ارتباطی نیز بین قطر و سرعت جریان خون در شاخه های راست و چپ ورید پورتال و همچنین سرعت جریان خون در تنه اصلی این ورید با هیچیک از متغیرهای مستقل شخصی دیده نشد. بین قطر تنه اصلی و شاخه های راست و چپ ورید با سرعت جریان خون در آنها رابطه معنی داری مشاهده گردید (P<0.05). جریان حجمی خون در تنه اصلی، علیرغم اختلاف عددی، اختلاف آماری معنی داری بین زنان و مردان نشان نداد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: در مقایسه قطر ورید پورتال بین افراد سالم و بیماران، باید جنسیت فرد مورد ملاحظه قرار گیرد. همچنین در مقایسه میزان جریان حجمی خون در ورید پورتال، بیشترین همبستگی با مساحت سطح بدن مشاهده شد.
    کلیدواژگان: ورید پورتال، قطر، سرعت جریان خون، جریان حجمی
  • بررسی رابطه عفونت کلامیدیا پنومونیه با انفارکتوس میوکارد
    بهرامی فریدون، اسفندیاری نوید، گچکار لطیف، صیادی محمدصادق صفحه 7
    سابقه و هدف
    با توجه به شیوع اهمیت انفارکتوس میوکارد و احتمال وجود نقش عوامل میکروبی در بروز آن و به منظور تعیین رابطه عفونت کلامیدیا پنومونیه با انفارکتوس میوکار و این تحقیق روی مراجعین به بیمارستان لقمان حکیم صورت گرفت.
    مواد و روش ها
    این تحقیق به روش تحلیلی از نوع مورد - شاهدی انجام گردید. بیماران بستری در بخش قلب و CCU بیمارستان لقمان حکیم که براساس بررسی متخصص قلب مبتلا به انفارکتوس میوکارد بودند و حداقل یک هفته از بیماری آنان می گذشت و جهت ورود به تحقیق اعلام آمادگی نموده بودند، به عنوان گروه مورد انتخاب شدند. برای هر فرد از گروه مورد یک نفر از پرسنل بیمارستان و یا بیماران سایر بخشها همسان شده از لحاظ جنس و عادت به کشیدن سیگار به عنوان شاهد گروه انتخاب گردید. نمونه سرمی هر دو گروه از نظر آنتی بادی های ضدجنس کلامیدیا IgA)، (IgG به روش ELISA مورد بررسی قرار گرفت. نمونه های مثبت از نظر هر کدام از آنتی بادی های فوق مجددا از نظر آنتی بادی اختصاصی ضدکلامیدیا پنومونیه با استفاده از روش ELISA مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    41 نفر (27 مرد و 14 زن) در گروه مورد و 44 نفر (34 مرد و 10 زن) در گروه شاهد مورد بررسی قرار گرفتند. این دو گروه از لحاظ سن، سابقه خانوادگی انفارکتوس میوکارد، سابقه ابتلا به دیابت و سابقه ابتلا به پرفشاری خون اختلاف معنی داری با هم داشتند. در گروه مورد 19 نفر (3/46%) و در گروه شاهد 15 (1/34%) نفر از نظر IgA وابسته به جنس کلامیدیا و نیز 9 نفر (22%) از گروه مورد و 8 نفر (2/18%) از گروه شاهد از نظر IgG وابسته به جنس کلامیدیا مثبت بودند (NS) و 15 نفر (6/36%) از گروه مورد و 13 نفر (5/29%) از گروه شاهد از نظر IgG اختصاصی کلامیدیا پنومونیه مثبت بودند (NS).
    نتیجه گیری و توصیه ها: با توجه به کاستی های این مقاله و تناقضات متعدد در بررسی های مشابه، لزوم تحقیقات گسترده و دقیقتری لازم به نظر می رسد.
    کلیدواژگان: انفارکتوس میوکارد، کلامیدیاپنومونیه
  • بررسی رابطه تخلیه تاخیری معده با ریفلاکس گاستروازوفاژیال
    نشان داراصل عیسی، ملک هادی، ولایی ناصر، جدیری بهزاد صفحه 8
    سابقه و هدف
    با توجه به شیوع ریفلاکس گاستروازوفاژیال و اهمیت شناخت اتیولوژی آن و تناقضاتی که در مورد نقش تخلیه تاخیری معده با بروز عارضه مطرح است و به منظور تعیین رابطه تخلیه تاخیری معده با ریفلاکس گاستروازوفاژیال، این تحقیق روی بیماران مراجعه کننده به بیمارستان آیت الله طالقانی تهران در سالهای 80-1379 به انجام رسید.
    مواد و روش ها
    مطالعه به صورت مورد - شاهدی روی 16 بیمار مبتلا به ریفلاکس گاستروازوفاژیال و 16 فرد سالم و داوطلب انجام گرفت. گروه ها پس از صرف ساندویچ تخم مرغ نشاندار شده 99mTc-Phytate، تحت مطالعه سنتی گرافیک قرار گرفتند نقش تخلیه تاخیری معده با ریفلاکس گاستروازوفاژیال مورد قضاوت آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    گروه ها به لحاظ قد، وزن، سن و جنس مشابه بودند. T1/2 در گروه شاهد 5/14±9/64 دقیقه و در گروه مورد 0/54±8/95 دقیقه بود (P<0.04). RA120 در گروه شاهد 20.3±4.8 درصد و در گروه مورد 9/15±33 درصد بود (P<0.01). 7 بیمار (7/43%) مبتلا به ریفلاکس گاستروازوفاژیال دارای انحراف در منحنی تخلیه معده نسبت به محدوده طبیعی بودند.
    نتیجه گیری و توصیه ها: تخلیه تاخیری معده به خصوص در بخش فونکسیول دیستال معده با GERD ارتباط معنی داری دارد و می توان آن را به عنوان یکی از عوامل فیزیوپاتولوژیک GERD مدنظر قرار داد. همچنین با توجه به نبود مطالعه ای جهت کسب مقادیر طبیعی فاکتورهای تخلیه معده در ایران، انجام تحقیقات دیگر توصیه می شود.
    کلیدواژگان: ریفلاکس گاستروازوفاژیال، تخلیه تاخیری معده، اسکن تخلیه معده
  • بررسی خصوصیات و نتایج درمان در مبتلایان به ترومای عروقی / مراجعه کننده به بیمارستان آیت الله طالقانی، سال های 79-1376
    قدوسی ایرج، صالحیان محمدتقی، وزین دل فریدون، مرعشی سیدعلی صفحه 10
    سابقه و هدف
    در ترومای عروقی، همچون سایر آسیب های مهم بدن انسان، تشخیص و درمان دقیق و مناسب جهت به دست آوردن بهترین نتیجه، امری ضروری است. با توجه به بدحال بودن بیماران و خطر مرگ و یا از دست دادن اندام و اهمیت اطلاع از نوع آسیب وارد شده، روش درمان و نتایج آن و نیز عدم اطلاع از وضعیت آنها، این تحقیق روی مراجعین به بیمارستان طالقانی در سالهای 79-1376 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش توصیفی روی کلیه بیمارانی که به صورت مستمر مراجعه نموده اند، صورت گرفته است. این بیماران دارای ضایعه شریانی به تنهایی و یا همراه با آسیب ورید و ارگانهای دیگر بوده و ضایعات تنهای وریدی در این مطالعه بررسی نشده است. خصوصیات فردی و بیماری، تشخیص، نوع درمان و نتایج آنها، بررسی و به وسیله آمار توصیفی ارایه گردید.
    یافته ها
    تحقیق روی 157 بیمار با میانگین سنی 5/28 سال و با نسبت مذکر/مونث 7 به 1 انجام گرفت. 100 نفر (7/63%) با ضایعه ناشی از جسم برنده آسیب دیده و شایع ترین تروما از نوع نافذ بود. 5/18% آسیب عروقی ایاتروژنیک داشته و در5/11% موارد ترومای شریانی به دلیل تزریق مواد مخدر رخ داده بود. شایع ترین محل تروما، اندام تحتانی (56%) بود و در 5/9% شکستگی استخوان نیز وجود داشت. اختلال نبض در 71.4%، اختلال حسی در 33% و اختلال حرکتی در 6/30% موارد مشاهده گردید. در 49% بیماران به روش interposition graft و در بقیه به صورت patch angioplasty، ترمیم اولیه یا لیگاتور بوده است. در 136 بیمار (6/86%) نتیجه اقدامات جراحی رضایت بخش بود، 51% بیماران فوت نمودند و در3/8% موارد آمپوتاسیون انجام شد. بیمارانی که در فاصله زمانی کمتر از 6 ساعت از ترومای شریانی مراجعه نموده اند، نتیجه درمانی بهتری داشتند.
    نتیجه گیری و توصیه ها: میزان ترومای ایاتروژنیک و ترومای شریانی به دلیل تزریق مواد مخدر خطر جدی در این بیماران محسوب می شود، لذا بررسی های اختصاصی در این دو زمینه توصیه می شود. همچنین بررسی یک دوره آموزش مداوم حین خدمت به پزشکان برای ارایه خدمت اولیه مناسب در برخورد با این بیماران پیشنهاد می شود.
    کلیدواژگان: ترومای عروقی، اتیولوژی، درمان
  • بررسی تاثیر مایع درمانی وریدی بر عوارض بعد از اعمال جراحی سرپایی
    وثوقیان مریم، صفری فرهاد صفحه 11
    سابقه و هدف
    جراحی سرپایی امروزه به صورت وسیعی در سراسر جهان انجام می شود. کوتاه شدن زمان انتظار عمل، کاهش هزینه های بیمارستانی و احساس بهبودی سریعتر در بیمار مزایای این روش می باشد. عوارضی مانند گیجی، تهوع، استفراغ و خواب آلودگی، ترخیص این بیماران را به تاخیر انداخته و حتی منجر به باقیماندن بیمار در بیمارستان می شود. این تحقیق با هدف تعیین اثر مایع درمانی در کاهش عوارض پس از اعمال جراحی سرپایی روی مراجعین به بیمارستان طالقانی در سال 1380 انجام شد.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش تجربی روی 70 بیمار دردو گروه 35 نفری که جهت انجام عمل دیلاتاسیون و کورتاژ مراجعه کرده بودند، انجام شد. بیماران از II، ASA class I برخوردار بودند. برای تمام بیماران از یک تکنیک بیهوشی استفاده شد (فنتانیل 1 میکروگرم بر کیلوگرم و تیوپنتال سدیم 4 میلی گرم بر کیلوگرم و سپس به عنوان maintenace هالوتان 1% و O2، (50% N2O. بیماران گروه مورد 20 سی سی بر کیلوگرم و گروه شاهد 2 سیسی بر کیلوگرم سرم رینگر دریافت نمودند. سپس از طریق پرسشنامه عوارضی مانند گیجی، تهوع و استفراغ، خواب آلودگی، مدت زمان ریکاوری، زمان لازم جهت اجرای فرامین و دستورات دقیق ارزیابی شد و مورد قضاوت آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    بروز تهوع، استفراغ، خواب آلودگی و خستگی کاهش معنی داری در گروه مورد نسبت به گروه شاهد نشان داد (P<0.05). میانگین زمان لازم جهت اجرای دستورات و نیز دستورات دقیق (P<0.03) و نیز مدت ریکاوری (P<0.0001) کاهش معنی داری در گروه مورد نسبت به گروه شاهد نشان داد. بروز سردرد، گیجی، درد محل عمل بین دو گروه تفاوت نداشت. همچنین میانگین زمان لازم جهت باز کردن چشمها در دو گروه معنی دار نداشت.
    نتیجه گیری و توصیه ها: به نظر می رسد مایع درمانی حین عمل، عوارض پس از عمل را کاهش داده و زمان ریکاوری را کوتاه می کند. بنابراین پیشنهاد می شود مایع درمانی حین اعمال جراحی سرپایی مورد توجه قرار گرفت.
    کلیدواژگان: اعمال سرپایی، مایع درمانی، عوارض
  • بررسی تاثیر ژل واژینال بتادین در پیشگیری از عوارض تب دار بعد از رحم برداری از راه شکم
    شادجو خدیجه، فداییان افسانه صفحه 12
    سابقه و هدف
    رحم برداری از راه شکم از جمله شایع ترین جراحی های زنان می باشد که عوارض زیادی نیز به همراه دارد. از جمله شایع ترین عوارض آن تب بعد از جراحی است. تب بعد از رحم برداری از راه شکم به دلائل مختلفی ایجاد شده و خود نیز زمینه ساز اختلالات بعدی و دیگر عوارض همراه با این جراحی است. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر ژل واژینال بتادین در پیشگیری از عوارض تب دار بعد از رحم برداری از راه شکم انجام شده است.
    مواد و روش ها
    در یک کارآزمایی بالینی یک سوکور، 118 زن 30 تا 70 ساله مراجعه کننده به بیمارستان لقمان که کاندید جراحی رحم برداری از راه شکم بودند، به روش غیرتصادفی ساده انتخاب شدند. بیماران مبتلا به دیابت، سرطان و بیماری های تضعیف کننده سیستم ایمنی از مطالعه حذف شدند. افراد به طور کاملا تصادفی به دو گروه 46 نفری (گروه تجربی) و 72 نفری (گروه شاهد) تقسیم شدند. برای افراد هر دو گروه پرپ روتین جراحی انجام شد. برای افراد گروه تجربی علاوه بر پرپ روتین جراحی 20 میلی لیتر ژل واژینال در محل آپکس واژن قرار داده شد. 24 ساعت بعد از اتمام جراحی بیماران از نظر دمای بدن کنترل شدند. در مورد افرادی که در این مدت دمای بدنی بیش از 38 درجه سانتیگراد داشتند، تشخیص علت با توجه به تستهای بالینی و غیربالینی داده شد.
    یافته ها
    میانین سنی (± انحراف معیار) در گروه تجربی و شاهد به ترتیب0/6±9/44 و4/7±3/47 سال بود که تفاوت معنی داری را بین ود گروه نشان نمی دهد. تب بعد از رحم برداری از راه شکم در 1 نفر (2/2%) از افراد گروه تجربی و 14 نفر (4/19%) از افراد گروه شاهد دیده شد که این تفاوت از نظر آماری معنی دار می باشد (P<0.05). علل تب در هر دو گروه به ترتیب عفونت ادراری، عفونت جداری، عفونت ریوی و ترومبوفلبیت وریدی بود. در 67% موارد علت تب پیدا نشد. مدت روزهای بستری در بیمارستان در افراد تب دار به طور معنی داری بیش از افراد غیرتب دار بود (P<0.05).
    نتیجه گیری و توصیه ها: به نظر می رسد استفاده از ژل واژینال در کاهش عوارض تب دار بعد از جراحی رحم برداری از راه شکم موثر باشد. با توجه به مدت زمان بستری در بیمارستان و در نظر گرفتن عوارض بستری در طولانی مدت، انجام تحقیقات مشابه جهت بکارگیری این روش توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: رحم برداری از راه شکم، عوارض، تب
  • بررسی ارتباط میان اختلال در آزمون BAER و نتایج آزمون شنوایی سنجی PTA در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس قطعی / در بیماران لقمان حکیم، 80-1379
    ایلخانی منوچهر، پورسینا محمدمهران صفحه 12
    سابقه و هدف
    یکی از علایم بیماری مولتیپل اسکروزیس (MS) کاهش شنوایی است. تعداد قابل توجهی از بیماران مبتلا به MS در آزمون BAER نمایانگر هدایت عصبی در مسیر مرکزی شنوایی است، اختلال نشان می دهند ولی فقط تعداد کمی از این بیماران با حملات کاهش شنوایی مراجعه می نمایند. این مطالعه جهت تعیین میزان کاهش شنوایی در بیماران بدون علامت با آزمون BAER مختل و گروه شاهد آنها از طریق آزمون شنوایی سنجی PTA در فاصله یکسال (1380-1379) در بیمارستان لقمان حکیم انجام گرفته است.
    مواد و روش ها
    بیماران مبتلا به MS قطعی که در فاصله یکسال به بیمارستان لقمان حکیم مراجعه کردند، انتخاب شدند. آزمون پتانسیلهای برانگیخته سه گانه که BAER یکی از آنهاست جهت پیگیری و یا تایید تشخیص از آنها به عمل می آمد. با توجه به درصد اختلال در این آزمون (حدود 50%) در MS قطعی و آمار مراجعه بیماران MS به بیمارستان لقمان حکیم در چند سال متوالی، حداقل 20 بیمار با اختلال واضح در این آزمون به عنوان گروه مورد انتخاب شدند. گروه دیگری از بیماران همان مرکز که از نظر سن، جنس و طبقه اجتماعی مشابه گروه مورد بودند و هیچ عارضه نورولوژیک نداشتند، به عنوان گروه شاهد با آزمون BAER طبیعی انتخاب شدند. بیماران هر دو گروه سابقه ای از کاهش شنوایی در زمان بررسی و گذشته نمی دادند. اطلاعات مربوط به علائم بالینی گروه مورد و اختلال در اجزای آزمون BAER و PTA در این بیماران جمع آوری شد. از هر دو گروه آزمون شنوایی PTA به عمل آمد. معیار اختلال در اجزاء آزمون BAER و PTA با رجوع به مقادیر طبیعی و پاتولوژیک هر کدام در آزمایشگاه های مربوطه در بیمارستان لقمان تعیین گردید. نتایج آزمون PTA در گروه مورد و شاهد بررسی و مقایسه شد.
    یافته ها
    در هر گروه 5 نفر کاهش شنوایی در آزمون PTA نشان دادند در گروه مورد 4 نفر کاهش شنوایی در فرکانسهای زیر و بالای 4000 هرتز و فقط یک نفر کاهش شنوایی در فرکانسهای بالای 4000 هرتز نشان داد ولی در گروه شاهد 4 نفر درگیری در فرکانسهای بالا را نشان دادند، این در حالیست که می دانیم ارزش کاهش شنوایی در فرکانسهای پایین بیشتر است. آزمون آماری دقیق فیشر اختلاف معنی داری میان دو گروه نشان نداد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: با توجه به اینکه کاهش شنوایی از علایم شناخته شده MS می باشد، هنوز می توان احتمال وجود ارتباط میان اختلال در آزمون BAER و افت آستانه شنوایی در بعضی از فرکانس ها را در افراد بدون علامت مطرح نمود، لذا توصیه می شود مطالعات مشابهی با تعداد نمونه های بیشتر و در مراکز مختلف صورت گیرد.
    کلیدواژگان: مولتیپل اسکلروزیس، کاهش شنوایی، آزمون BAER، آزمون PTA
  • بررسی اختلالات تراکم استخوانی در بیماران در بیماران 10 تا 20 ساله مبتلا به تالاسمی ماژور و عوامل مرتبط با آن در شهر تهران
    طباطبایی فرد سیدمحمود، عبدالله شمشیرساز علیرضا، بخیرنیا میررضا، کامگار محمد، مرادی لاکه مازیار، آل بویه مردآویژ، موسوی فریده، آذرکیوان آزیتا، کیمیاگر مسعود، هاشمی سیدرضا، بوذری نوید، پورزاهدگیلانی نیما، عبدالله شمشیرساز امیرهوشنگ صفحه 13
    سابقه و هدف
    کاهش تراکم استخوانی یکی از عوارض تالاسمی ماژور است که امروزه به دنبال طولانی تر شدن عمر بیماران بیشتر دیده می شود. مطالعه حاضر به منظور تعیین شیوع اختلالات تراکم استخوان در بیماران تالاسمیک 20-10 ساله شهر تهران و تعیین عوامل مرتبط با آنها در سال 1380 انجام گرفته است.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش مقطعی بر روی 408 بیمار مبتلا به تالاسمی ماژور که تحت ترانسفوزیون خون در مراکز ویژه شهر تهران قرار داشتند، انجام گرفت. تراکم استخوانی مهره های کمری و استخوان فمورال کلیه بیماران با استفاده از روش Dual X-ray Absorptiometry با دستگاه LUNAR تعیین گردید. افرادی که Z score آنها (در مقایسه با گروه هم سن و هم جنس) بین 1- و 2.5- قرار داشت به عنوان استئوپنیک و افرادی که دارای Z score کمتر از 2.5- بودند، به عنوان استئوپوروتیک در نظر گرفته شدند.
    یافته ها
    شیوع استثوپروز در مهره های کمری 2/50% و در استخوان فمورال 0/11% بود. سن مبتلایان به استثوپروز مهره های کمری به طور معنی داری بیش از سایر بیماران بود (P<0.001). اندازه بیضه در پسران و اندازه پستان در دختران بیمار با Zscore مهره های کمری و استخوان فمورال بیماران همبستگی معنی داری داشت. صدکهای رشدی وزن برای سن، قد برای سن و قد برای وزن با تراکم استخوانی مهره های کمری بیماران همبستگی معنی داری داشتند ولی رابطه آنها با تراکم استخوان فمورال ارزشمند نبودنتیجه گیری و توصیه ها: رابطه بین تراکم استخوان و سن بیماران، نشان دهنده مجموع عواملی است که طول زمان بر توده استخوانی بیماران اثر می گذارد و احتمالا تاخیر بلوغ بیماران نیز در این خصوص موثر است. اعمال روش های پیشگیری (هورمون درمانی دراز مدت و اصلاح رژیم غذایی) و درمان زودهنگام استئوپنی و استئوپروز در این بیماران پیشنهاد می گردد.
    کلیدواژگان: تراکم استخوان، تالاسمی ماژور، استئوپروز
  • بررسی اثر سم بوتولینوم - آبرهیپرهیدروز فوکال
    احمدی فائزه، شهامی غلام علی، گچکار لطیف، نیاکان رضا صفحه 13
    سابقه و هدف
    هیپرهیدروزفوکال، بیماری شایع با پاتوژنز نامشخص است. درمانهای مختلفی برای این بیماری وجود دارد که معمولا بی تاثیر می باشد و با عوارض جانبی زیادی همراه است. از حدود 4 سال قبل، سم بوتولینوم - آبه عنوان عاملی جهت کاهش تعویق در این بیماران مطرح شده است. با توجه به عدم اطلاع از نتایج آن در کشور و به منظور تعیین اثر سم بوتولینوم - آداخل جلدی بر هیپرهیدروزیس، این مطالعه روی مراجعین به بیمارستان لقمان در سال 1380 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش کارآزمایی بالینی روی 32 بیمار مبتلا به هیپرهیدروز در ناحیه کف دست (20 نفر)، کف پا (5 نفر) و زیر بغل (7 نفر)، با تزریق داخل جلدی (Dysport) BTX-A انجام گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با آماره مک نمار و آزمون دقیق فیشر صورت گرفت.
    یافته ها
    31 نفر (96.6%) به درمان با این روش پاسخ دادند (P<0.001). در 9 بیمار (1/28%) مبتلا به هیپرهیدروز کف دست، ضعف موقتی در دستها ایجاد شد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: تزریق داخل جلدی سم بوتولینوم - آمی تواند به عنوان یک روش درمانی موثر و پایدار و کم عارضه، در درمان هیپرهیدروز فوکال مورد استفاده قرار گیرد. مطالعات بیشتر در این خصوص توصیه می شود.
    کلیدواژگان: هیپرهیدروز فوکال، سم بوتولینوم آ
  • بررسی اثر بازگذاشتن صفاق احشایی و جداری بر سیر بالینی و عوارض زودرس بعد از عمل رحم برداری از راه شکم
    نصوحی جعفر، اسدی سپیده، خطیبی اسفنجانی علی صفحه 14
    سابقه و هدف
    رحم برداری شایع ترین عمل جراحی داخل شکمی بعد از سزارین است. بستن صفاق احشایی و جداری در این عمل متداول می باشد ولی ضرورت آن تایید نشده است. این مطالعه برای تعیین اثر ترمیم صفاق احشایی و جداری بر سیر بالینی و عوارض زودرس بعد از رحم برداری از راه شکم (abdominal hysterecomy) با واژن باز انجام شد.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش کارآزمایی بالینی روی بیمارانی که به دلایل غیربدخیمی تحت عمل رحم برداری از راه شکم قرار گرفتند، انجام شد. به طور تصادفی در عده ای صفاق ترمیم و در عده ای باز گذاشته شد. طول مدت عمل، شاخصهای مربوط به ترانزیت روده ای (شروع صدای روده، تحمل رژیم مایعات، نیاز به ملین)، درد بعد از عمل (شدت درد بر حسب شاخص بینایی خطی، نیاز به مسکن تزریقی) و عفونت بعد از عمل (تب، نیاز به درمان ضدمیکروبی) در دو گروه اندازه گیری و مورد آزمون آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    از 128 بیمار مورد مطالعه، 68 نفر در گروه شاهد (بسته) و 60 نفر در گروه آزمایش (باز) قرار گرفتند. دو گروه از نظر سن، ابتلاء به دیابت، اندیکاسیون عمل، هموگلوبین قبل از عمل، نوع بیهوشی و وسعت عمل مشابه بودند. شدت درد بعد از عمل (Visual scale) در گروه باز به طور معنی داری کمتر از گروه بسته بود (P=0.0073). طول مدت عمل در گروه بسته 9/35±5/154 و در گروه باز 7/28±8/137 دقیقه بود (P=0.005). نشانگرهای عملکرد روده و عفونت بعد از عمل در دو گروه تفاوت معنی داری نشان نداد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: عدم ترمیم صفاق احشایی و جداری در رحم برداری از راه شکم سبب افزایش ایلئوس پارالیتیک، عفونت و دریافت مسکن بعد از عمل نمی شود، ضمن این که با کوتاهی عمل و طول بی هوشی همراه است و باعث کم شدن شدت درد بعد از عمل می شود. به کار گیری روش باز گذاشتن صفاق احشایی و جداری توصیه می شود.
    کلیدواژگان: صفاق، رحم برداری از راه شکم
  • ارزش پروگنوستیک انکوپروتیین HER2 در بیماران پره منوپوز مبتلا به سرطان پستان با درگیری غدد لنفاوی زیر بغلی
    آزاده پیام، مرتضوی سید حسین، ولایی ناصر صفحه 15
    سابقه و هدف
    تاثیر HER2 بر پیش آگهی سرطان پستان مورد تردید است. هدف از این مطالعه بررسی نقش پروگنوستیک طولانی مدت انکوپروتئین HER2 روی بیماران مبتلا به سرطان پستان یائسه نشده با غدد لنفاوی مثبت زیربغلی است. این تحقیق بر روی مراجعین به بخش رادیوتراپی انکولوژی بیمارستان امام حسین طی سالهای 76-1373 انجام شد.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش Cohort-Study بر روی 103 بیمار مبتلا به سرطان پستان قابل عمل جراحی پره منوپوز با گرفتاری غدد لنفاوی زیر بغلی که پس از عمل جراحی جهت درمانهای کمکی (شیمی درمانی، رادیوتراپی و هورمون درمانی) ارجاع شده بودند، انجام شد. بلوکهای پاتولوژی همه بیماران به روش ایمونوهیستوشیمی بررسی شد. بیمارانی که HER2 مثبت بودند، گروه مورد و از بین بقیه بیماران، گروه شاهد HER2) منفی) پس از مشابه سازی، انتخاب شدند. پیش آگهی براساس طول عمر کلی (OS) و بقای عاری از بیماری (DFS) تعیین شد. منحنی های بقا براساس کاپلان مایرترسیم شد. در آنالیز چند متغیره (COX)، ارزش پروگنوستیک HER2 با دیگر فاکتورهای پروگنوستیک شناخته شده مقایسه و مورد قضاومت قرار گرفت.
    یافته ها
    در هر یک از گروه های شاهد و مورد 30 بیمار مورد بررسی قرار گرفتند. هر دو گروه از نظر سن، نوع پاتولوژی، مرحله بیماری (Stage)، نوع عمل جراحی و نوع درمانهای کمکی (شیمی درمانی، رادیوتراپی و هورمون درمانی) مشابه بودند. فراوانی HER2 در این مطالعه شانس بروز عود و یا مرگ ناشی از بیماری را 86/1 برابر (P<0.08) افزایش داد. بیماران گروه مورد که اووفرکتومی کمکی شده بودند، بقای کلی (P=0.024) و بقای عاری از بیماری (P=0.032) بیشتری نسبت به بیماران اووفوکتومی نشده در این گروه داشتند در حالیکه در بیماران گروه شاهد اختلاف معنی داری بین دو گروه دیده نشد. در این مطالعه تعداد غدد لنفاوی مثبت در HER2 فاکتورهای پروگنوستیک مستقل بودند.
    نتیجه گیری و توصیه ها: HER2 در بیماران مبتلا به سرطان پستان با غدد لنفاوی مثبت یک فاکتور پروگنوستیک مستقل و پیش گویی کننده طول عمر (کلی و بدون بیماری) کمتر است. پیشنهاد می شود نخست این مطالعه در نمونه های بیشتر و به صورت یک مطالعه در چند مرکز جهت بررسی عوامل مداخله گر در پیش آگهی بیماران سرطان پستان صورت گیرد. همچنین مطالعه ای مشابه و با انجام درمانهای کمکی جدیدتر جهت بررسی ارزش HER2 به عنوان یک هدف درمانی صورت گیرد.
    کلیدواژگان: سرطان پستان، HER2، درمان کمکی
  • آیا معیارهای سونوگرافی ترانس واژینال پیشنهادی برای افراد مشکوک به سندرم تخمدان پلی کیستیک با جامعه ایران انطباق دارد؟
    صالح پور ساغر، کلانتری مژگان، شایان فر شهناز، ولایی ناصر صفحه 16
    سابقه و هدف
    با توجه به شایع بودن سندرم تخمدان پلی کلیستیک و اهمیت تشخیص آن، آیا پیشنهاد انجام سونوگرافی ترانس واژینال برای کمک به تشخیص آن در جامعه ما نیز صادق است؟ بدین منظور این تحقیق بر روی مراجعین به مرکز آموزشی - درمانی مهدیه طی سالهای 1378-80 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش توصیفی بر روی 60 بیمار انجام شد. از افرادی که در بررسی بالینی مشکوک به سندرم تخمدان پلی کیستیک بودند، سونوگرافی ترانس واژینال به عمل آمد و معیارهای حجم تخمدان، تعداد و اندازه فولیکولهای کوچک موجود درهر تخمدان، وجود آسیمتری بین در تخمدان و هایپراکوژنیسیته استرومای تخمدان تعیین و با معیارهای پیشنهادی تاکاهاشی و Vander مورد مقایسه قرار گرفت.
    یافته ها
    از 60 بیمار مورد بررسی، 3/93% نازایی، 3/53% الیگومنوره، 7/6% آمنوره و 7/36% سیکل منظم داشتند. هیرسوتیسم در 3/43% و آکنه در 10% موارد مشاهده شد. میانگین (± انحراف معیار) حجم تخمدانها 7/6±1/11 سیسی بود. تعداد فولیکولها 13±4.4 و اندازه فولیکولهای کوچک6.7±1.5 mm بود. افزایش اکوژنیستی تخمدانها در 83.3% بیماران و عدم تقارن اندازه تخمدانهای راست و چپ در50% بیماران مورد بررسی مشاهده شد. نتیجه گیری و توصیه ها: معیارهای پیشنهادی با جامعه ما منطبق بود. به علت عدم وجود استاندارد طلایی، توصیه می گردد با مشخص کردن این استانداردها قدرت معیارهای سونوگرافی ترانس واژینال و معیارهای بالینی و بررسی های هورمونال را مورد مطالعه قرار داد.
    کلیدواژگان: سندرم تخمدان پلی کیستیک، سونوگرافی ترانس واژینال